سفارش تبلیغ
صبا ویژن
و از او پرسیدند امیر مؤمنان خود را چگونه مى‏بینى ؟ فرمود : ] چگونه بود آن که در بقایش ناپایدار است و در تندرستى‏اش بیمار ، و از آنجا که در امان است مرگ به سوى وى روان است . [نهج البلاغه]
ماجرای گفتگوی من با سرباز آمریکائی در مرز

            نمی دونم با چه رویی برم مهمونی...

بسم الله...

وای دوباره مهمونی دعوت شدم یه دوست قدیمی هر سال دعوتم می کنه یه ماه دعوت میکنه خونه اش جدای لباس و ظاهر مناسب که ندارم یه مشکل اساسی دارم واسه رفتن. این دوستم هر سال مهمونی می گیره یه ماه سفره می ندازه تو خونشو همه را دعوت می کنه. خیلی عجیبه ؟! بدون هیچ توقعی فقط ازمهموناش می خواد بعد از مهمونی باز هم بهش سر بزنن – از پارسال که دعوتم کرد و کلی شرمندم کرد و قرار شد بعد اون مهمونی زیاد برم سراغش تا حالا نرفتم ، اون خیلی دوست داره من برم سراغش اما مشغله هام اجازه نمی ده . کار، زندگی، زن و بچه و رفیق نمی دونم با چه رویی برم مهمونی...

شرمنده ام از بابت اینکه از پارسال تا حالا باز اون بوده که روزی 3 بار بهم زنگ زده و احوالپرسی کرده و باز دعوت برای مهمونی خصوصی که همیشه جواب رد دادم تنها سلامش را علیک دادم و آن هم به خاطر اینکه جواب سلام واجبه . نمی دونم با چه رویی برم مهمونی...

 اون خیلی خوبه و من خیلی بدم اصلا انگار غفلتهای منو نمی بینه ولی یقین دارم می بینه ولی به روم نمی یاره. انقدر خوبه که مطمئنم امسال هم که برم مهمونی مثل بقیه باهام رفتار می کنه اتفاقا چون مثل دوستای خوبش منم تحویل می گیره شرمندگیم بیشتر میشه اصلا تو مهمونی هر ساله با همه یه جور رفتار می کنه چه اونا که بهش بدی کردند چه اونایی که حقشو خوردند. نمی دونم با چه رویی برم مهمونی...

همیشه می گم این همه منو دعوت کرد مهمونی خصوصی برم روزی سه بار زنگ زد ولی من ... خوش بحال اونایی که استفاده کردند و مهمونی خصوصیهاش رفتند و استفاده کردند شنیدم یه مهمونی خصوصی تر نیمه شبها داره واسه اونایی که تو روز وقت ندارن و ارزش مهمونی را بیشتر از خواب می دونن وای که چقدر من غافلم این همه مهمونی نمی تونم استفاده کنم هر موقع بگی اون وقتشو میزاره برای من اما من هی میگم وقت ندارم . نمیدونم با چه رویی برم مهمونی

می ترسم (خدا بیامرزدشون کیومرث ملک مطیعی، رضا کرم‏رضائی، حمیده خیر‏آبادی، محمد نوری، بعضی از دوستای وبلاگی و ... پارسال مهمونی آخرشون بود. سهمیه شون تموم شد. به نرخ آزادم نمی‏دن.تک نرخیه. برا هر مهمونی یه سال از عمرتو میگیرن) شاید آخرین مهمونی عمرم باشه اگر این طور باشه که من بیچاره ام باید یه راهی یه توجیهی ، دلیلی پیدا کنم واسه اینکه چرا تو این یه سال گذشته سراغ دوستم نرفتم شاید ذره ای از شرمندگیم برای خودم کاسته بشه بتونم برم مهمونی.

باز هم مثل همیشه به خودم قول میدم بعد از مهمونی امسال دیگه دوستمو ول نکنم قول میدم از یه سری دوستام کم کنم و بیشتر برای این دوستم وقت بزارم .

خدا کنه این دفعه قولم قول باشه

خدا کنه دیگه نگم نمیدونم با چه رویی برم مهمونی...

(با اندکی تصرف)

 منبع:http://alishateri.parsiblog.com/1636286.htm



نوشته شده توسط سید ابراهیم موسوی 89/5/17:: 12:47 عصر     |     () نظر


ام سی آی فایو؛ باشگاه بزرگ فروشندگان ایرانی